دانیالدانیال، تا این لحظه: 13 سال و 10 ماه و 28 روز سن داره
الیناالینا، تا این لحظه: 9 سال و 1 ماه و 1 روز سن داره

دانیال و الینا بهترین هایم

امروز قراره خاله آتنا بیاد خونمون

  دانیال جونم امروز خاله آتنامیاد ببینتمون. می دونم که تو هم خاله آتنا رو دوست داری. پسر خوبی باش و پیش خاله آتنا زیاد شیطونی نکن. (آبرو داری کن پسر عزیزم) آتنا دوست صمیمی منه که بیشتر از ١٠ ساله که میشناسمش. بعد از ازدواجم و خصوصاً بعد از بدنیا اومدن دانیال خیلی کمتر فرصت شد که ببینیم همدیگه رو. امروز تولد آتناست و همین امروز بهم گفت که عصر میاد خونمون. اعتراف می کنم که دلم براش خیلی تنگ شده.  
9 بهمن 1390

نهمین دندون دانیال

روز چهارشنبه ٥ بهمن دیدم که دندون نهم دانیال (دندون آسیاب اول بالا سمت چپ دانیال) دراومده. کلی ذوق کردیم. البته دیده بودم که لثه های پایینش باد کرده اما دندون بالایی زودتر دراومد. دوستت دارم مامانی عشق منی پنجشنبه با خاله زیبا رفته بودم بازار. دانیال پیش دختر خاله ساناز و مامانی و دایی غلام مونده بود. از اول تا آخر بازار هر چی می دیدم می گفتم برای دانی بخرم؟ دیگه کفر خاله زیبا دراومده بود. برای دانی عینک دودی خریدم یه عینک قرمز که خیلی هم بهش می اومد. یه شلوار لی هم گرفتم برای عیدش ولی یه کمی براش بزرگه. یه خورده چیزهای دیگه هم خریدیم مثل و جوراب و لباس خونه و ... که دیگه پولمون تموم شد و برگشتیم خونه. شلوار لی دانیال...
8 بهمن 1390

عکسهای جدید دانیال

دانیال تازگی ها نمی زاره ازش عکس بگیرم. همش دوربین رو از دستم می گیره و نمی زاره یه عکس درست و حسابی بگیرم. تازه دوربین رو از بس این رو و اون ور انداخته باباییش به من غر می زنه که مواظب دوربین نیستم. این بلوز وشلوار رو عزیزش براش تازه خریده. دستش درد نکنه. اینجا دانیال داره با اسفند دودکن بازی می کنه. آخی طفلک بچه هیچ اسباب بازی ای نداره می بینید تو رو خدا. اینجا دانیال تازه از خواب بیدار شده اینجا دانیال رفته رو مبل تا پرنده هایی که اومدن دونه بخورن رو نگاه کنه اینجا هم دانیال در حال بالا رفتن از مبل فکر می کنه می تونه از مبل بره بالا و به پرنده ها برسه این هم یه عکس دیگه از دانیال وقتی تازه از خو...
3 بهمن 1390

این روزها - دانیال در خانه

سلام این روزها به خاطر  هوای سرد زمستان و تعطیلات بین هفته ای عمه شیوا تو خونه ازدانیال نگه داری می کرد تا مهدکودک نیاریمش. هفته پیش شنبه اربعین بود و تعطیل بودیم چهارشنبه هم به علت برفی که صبح می اومد و سرمای هوا عمه شیوا اومد و پیش دانیال موند. این هفته هم یکشنه ٢٨ صفر بود و تعطیل بود. تازه سه شنبه هم تعطیله. هفته خیلی خوبی بوده و خواهد بود با اینهمه تعطیلی. احتمالاً فردا دانیال رو بیارم مهد. نمی دونم شاید هم نیارم. آخه صبح ها خیلی سرده و دانیال از بس تو این زمستونی سرما خورده حسابی ضعیف شده. طفلک بچه ام. دانیال این روزها حسابی تو خونه بشکن بشکن راه انداخته. پری شب (شنبه شب) دو تا لیوان رو شکست. یک باز که همچین لیوان تو د...
3 بهمن 1390